دردنوشته های یک روانشناس شهریوری

ساخت وبلاگ
پنجشنبه ای بامامان وبابا وخواهرم ودوتابچهاش رفتیم یکی از شهرهای اطراف خیلی خوش اب وهوا بود و خوش گذشت خونه فامیلای دور بابامم رفتیم و مراسم حضرت علی اصغر هم اونجا بودیم یعالمه هم سبزی پاک کردم برای مراسم فرداشون ...مامانم میگفت قسمتو میبینی مااینهمه راه بیایم و توفیق پیدا کنیم سبزی مراسم امام حسین روپاک کنیم خلاصه بااینکه غریب بودیم تو جمعشون ولی احساس خوبی بودسوم مهر اولین کلاسه ومن خیلی شوق و ذو دردنوشته های یک روانشناس شهریوری ...
ما را در سایت دردنوشته های یک روانشناس شهریوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrivari1393a بازدید : 162 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1396 ساعت: 22:06

وباتونو میخونم ولی نمیدونم چرابا گوشی ک میخام کامنت بذارم هی میگه کدرا درست وارد نکردید:/بخاطر همین نمیتونم نظر بدم تا لپتاپ برسه دستم 

حرف زیاده ولی حوصله نوشتن نیس :(۲۲

دردنوشته های یک روانشناس شهریوری ...
ما را در سایت دردنوشته های یک روانشناس شهریوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrivari1393a بازدید : 167 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1396 ساعت: 22:06

دارم خودمو مجبور ب درسخوندن میکنم 

خیلی چیزا هس ک منو بی انگیزه و خسته میکنه مثل نگهداشتن بچه خاهرم همش باید دنبالش بدوام یکی نیس بگه من اگه میخاستم تواین سن بچه داری کنم ازدواج کرده بودم و خودم بچه میاوردم :/

یه فصل تاریخ فرهنگ‌و تمدن خوندم هنوز نفهمیدم چی ب چیه ازوناییه ک ادمو جون ب لب میکنه 

حوصله بچه  نداااارمممممم ب چ زبونی بگم 

دردنوشته های یک روانشناس شهریوری ...
ما را در سایت دردنوشته های یک روانشناس شهریوری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shahrivari1393a بازدید : 152 تاريخ : يکشنبه 9 مهر 1396 ساعت: 22:06